کد مطلب:27991 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125
گفت:«ای علی! نزدیك بیا». پس دست او و دست خودش را تا آن جا بالا برد كه سفیدی زیر بغل هایشان را دیدم و سه بار گفت:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست».[1]. 825. خصائص أمیر المؤمنین - به نقل از سعد -:ما با پیامبر خدا از مكّه می آمدیم و به سمت مدینه می رفتیم.[2] چون به غدیر خُم رسید، مردم را نگاه داشت و هر كس را كه رفته بود، بازگردانْد و آنان هم كه عقب مانده بودند، ملحق شدند. چون مردم به گرد او جمع شدند، گفت:«ای مردم! آیا رساندم؟». گفتند:آری. گفت:«خدایا! گواه باش». سه بار این را گفت. سپس سه بار گفت:«ای مردم! چه كسی ولیّ شماست؟». گفتند:خدا و پیامبرش. پس، پیامبر، دست علی علیه السلام را گرفت و او را ایستاند و سپس گفت:«هر كه خدا و پیامبرش ولیّ اویند، پس این، ولیّ اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار».[3].
824. تاریخ دمشق - به نقل از سعد بن ابی وقّاص -:چهار چیز را برای علی علیه السلام شاهد بودم:...، چهارم:روز غدیر خُم، پیامبر خدا برخاست و سخنان رسایی گفت. سپس سه بار گفت:«ای مردم! آیا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نیستم؟». گفتند:چرا.